نگاهی نو به کتاب چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد در کسب و کار
خلاصهای از کتاب “چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟”
کتاب “چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟” نه تنها یک داستان سرگرمکننده است، بلکه یک درس زندگی قدرتمند را به ما میآموزد: رهایی از ترسهای ناشی از تغییرات و رشد در محیطی پر از نامعلومات. این کتاب، که به شکل یک مثل نوشته شده، به ما نشان میدهد چگونه میتوانیم این درسها را به طور مستقیم در زندگی خود به کار ببریم.
داستان کتاب درباره چهار شخصیت است: دو آدم کوچولو و دو موش. هر روز این چهار شخصیت برای پیدا کردن پنیر وارد یک هزار تو (مکان مارپیچ) میشوند. موشها با ذهن ساده خود از روش آزمون و خطا برای پیدا کردن پنیر استفاده میکنند، در حالی که آدم کوچولوها با ذهن پیچیدهتر خود تلاش میکنند الگوهایی پیدا کنند.
روزی، موشها و آدم کوچولوها به دو تکه پنیر بزرگ دست پیدا میکنند که مقدار زیادی غذا برایشان فراهم میکرد. هر روز به همان مسیر میرفتند و از پنیر میخوردند. موشها که زیاد به پنیر وابسته نشده بودند، همچنان صبح زود از خانه خارج میشدند و زندگیشان تغییری نکرده بود؛ خوشحال بودند اما وابسته نبودند.
در مقابل، آدم کوچولوها به شرایط عادت کرده و خانه خود را به نزدیکی پنیر منتقل کرده بودند. دیگر صبحها زود بیدار نمیشدند و شبها با شکم سیر در خانههایشان میخوابیدند. زندگیشان کاملاً مطلوب بود.
روزی، پنیر ناپدید میشود. موشها، به دلیل عدم وابستگی، بلافاصله به دنبال پنیر جدید در هزار تو میگردند. اما آدم کوچولوها با ذهن پیچیده خود به احتمالات زیادی فکر میکنند: شاید کسی پنیر را دزدیده، شاید دزد نزدیک باشد، و هزاران شاید و تحلیل دیگر.
در نهایت، موشها پنیر جدیدی پیدا میکنند، اما آدم کوچولوها هنوز در حال تحلیل بودند و زانوی غم بغل گرفته بودند و به تقدیر ناسزا میگفتند.
درسهای کلیدی از کتاب
-
تغییر را بپذیرید: تغییر اجتنابناپذیر است. به جای اینکه بیش از حد به “پنیر” فکر کنید و در جای خود متوقف شوید، به دنبال آن بروید و تغییرات را در آغوش بکشید.
-
آماده باشید: همانطور که در کتاب آمده است، هیچ چیز دائمی نیست. همیشه برای تغییرات آینده آماده باشید و چشمان خود را برای دیدن فرصتهای جدید باز نگه دارید.
-
همیشه راهی وجود دارد: وقتی شروع به حرکت میکنید، همه چیز بهتر میشود. پنیر جدیدی همیشه وجود دارد، پس نگران نباشید و به جستجوی خود ادامه دهید.
نقل قولی از نویسنده
“گاهی اوقات، چیزهایی که دقیقاً جلوی بینی ما هستند را نمیبینیم. این کتاب ده سال است که در کتابخانه من قرار دارد و من هرگز به اندازه کافی برای خواندن آن اشتیاق نداشتم. چه اشتباه بزرگی!”
آیا آمادهاید که قهرمان تغییر باشید؟
بیایید با هم به دنبال پنیر بگردیم و درسهای این کتاب را در زندگی خود به کار ببریم. این کتاب نه تنها برای مدیران، بلکه برای هر فردی که به دنبال رشد و پیشرفت است، ارزشمند است. این کتاب الگویی ساده برای پذیرش تغییر، دستیابی به موفقیت و جستجوی فرصتهای جدید است.
مثال هایی از کسب و کار های واقعی
- شرکت آمازون با نوآوری در تجارت الکترونیک و ارائه خدمات جدید مانند پرداخت آنلاین و خدمات ابری، توانسته به یکی از موفقترین شرکتهای جهان تبدیل شود.
- شرکت بلوکباستر که زمانی غول اجاره فیلم در جهان بود، به دلیل عدم پذیرش ظهور خدمات آنلاین مانند نتفلیکس، سهم بازار خود را به شدت از دست داد و در نهایت به ورشکستگی کشیده شد.
- نوکیا: زمانی غول بلامنازع بازار تلفن همراه بود، اما با عدم توجه به ظهور گوشیهای هوشمند و وابستگی به سیستم عامل سیمبیان، سهم بازار خود را به رقبای مانند اپل و سامسونگ واگذار کرد و در نهایت به ورشکستگی کشیده شد.
- کوداک: شرکتی پیشرو در صنعت عکاسی بود، اما با عدم پذیرش ظهور عکاسی دیجیتال، فرصتهای طلایی را از دست داد و در نهایت به ورشکستگی
درباره مصطفی ذاکر
من مصطفی ذاکر هستم، امیدوارم بتونم اون چالشی که به خاطرش تا اینجا اومدی رو برات حل کنم. اگه به استراتژی برای کسب و کارت نیاز داری می تونی با شماره شخصی من تماس بگیری 09151258581 منو تو اینستاگرام فالو کن : @mostafa.zaker.strategist
نوشتههای بیشتر از مصطفی ذاکر
دیدگاهتان را بنویسید